خورزووووو خان
سلام.......
این وبلاگ برای خورزوووووو خان هستش.....
منم عمه ی این مرد کوچک هستم.....
که الهی عمه اش فداش بشه......
خورزو ی ما هنوز به دنیا نیومده....
راستش هنوز تو شیمک مامان سپیده اش هم نرفته....
از بس مامان و باباش تنبلن.....
مامانش میگه خورزووووو خانم.....
من من میگم خورزووووو خان مرد کوچک.....
اصلا به مامانش چه هر چی عمه اش بگه.....
چه معنی داره که بچه دختر شه.....والا
اون سری مامانش چیز نمیشد .....
باهم دوتایی رفتیم آزمایشگاه ببینیم خورزو خان آره یا نه...
دل تو دل عمه اش نبود .....
دیگه مامانش هر چی میخواست سری عمه اش براش میاورد...
مامانش و عمه اش عاشق کله پاچه هستن....
بعد آزمایش هم یه دلی از عزا در آوردن و یه دل سیر کله پاچه خوردن....
اما شبش وقتی باهم رفتن آزمایشگاه تا جواب بشنون...
باز هم انگار خورزو خان ناز کرده بود و نیومده بود....
وقتی دکتر به عمش گفت نه...
انگار آب یخ ریختن رو سر عمش.....
عمش کلی گریه کرد و غصه خورد...
اما بخاطر این که مامانش غصه نخوره ....
باهم رفتن و عمه اش یه خرس گنده براش خرید...
این هم شد اولین عروسک خورزو خان.....